مردِ عربی تصمیم گرفت که به مدینه برود و پیامبر ( صلی آلله علیه وآله ) را زیارت نماید.

‏در بین راه زیر درختی چند جوجه پرنده دید . آن ها را برداشت تا به عنوان هدیه برای پبامبر خدا ببرد . پرنده مادر ، وقتی جوجه هایش را در دست مرد ، اسیر دید ، به دنبال او به راه افتاد .

 

‏مرد به مدینه رسید . به مسجد رفت و پس از زیارت پیامبر ، جوجه ها را نزد ایشان گذاشت.

 

‏در این موقع ، پرنده مادر به سرعت فرود آمد . غذا یی را که به منقار گرفته بود، در دهان یکی از جوجه ها گذاشت و سپس به سرعت پرواز کرده و دور شد . پیامبر ( صلی الله علیه وآله ) و اصحاب همه نشسته بودند و این صحنه را مشاهده می کردند .

 

‏در این هنگام ، حضرت جوجه ها را آزاد کردند . بعد رو به اصحاب کرده و فرمودند :

 

‏مهر و محبت این مادر را نسبت به جوجه هایش چگونه دیدید؟

 

‏اصحاب عرض کردند : بسیار عجیب و شگفت انگیز بود .

‏حضرت فرمودند : قسم به خداوندی که مرا به پیامبری برگزیده مهر و محبت خدای عالم به بنده هایش هزار برابر این چیزی است که دیدید . او نسبت به بنده هایش رحیم‌تر است . (معارفي از قرأن، 106)

 

 

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) ‏می‌فرمایند : خدای مهربان دارای ‏صد رحمت است ،‏که یکی از آن ها را بین انس و ‏جن و پرنده‌ها و چرنده‌ها و خزنده ها تقسیم نموده، کلیه این عاطفه‌ها و ترحم‌ها از آن یک رحمت سرچشمه ‏می‌گیرند . نود و ‏نه رحمت دیگر را ‏برای روز قیامت گذاشته تا به وسیله آن به بندگانش ترحم فرماید .

منبع : ماهنامه نسيم وحي